|
چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 16:50 :: نويسنده : تیلور
سلام دوستان.یه داستان عاشقانه آماده کردم که.... دنی:مامان من عاشق شدم.می خوام ازدواج کنم. کیریس خانم(مادر دنی):حالا این دختر خانم خوش شانس کی هست؟ دنی:آنجل!دیروز داشتم با بچه ها از کنار پارک رد می شدم که دیدمش.یک دل نه صد دل عاشقش شدم!
href="http://susawebtools.ir/?p=1" target="_blank" title="سوسا وب تولز">سوسا وب تولز ![]()
چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 15:42 :: نويسنده : تیلور
سلام به همگی.اینم قسمت دوم داستان من هنوز زنده ام... (چی می گی الکسا؟)(مامان خواهش می کنم حرفمو باور کن.مامان من روح دیدم.یه رو ح که از همه جاش زنجیر آویزون بود.)(الکسا.این مسخره بازی ها رو بذار کنار.اخه روح کجابود؟پاشو وسایلتو بردار!)(باشه مامان.)تو فرودگاه:(آخ مامان ساکم خیلی سنگینه!)(الکس.انقدر نق نزن.حالا مگه ساکه ما سنگین نیست؟درهرصورت بایدتحمل کنی وگرنه خاله صوفی و تاد و سوزی و سوزانو ازسرت بیرون کن.)(باشه ولی مامان...)(آآآآآآ)(خفه شو الکسا.شما دو تا واقعا مایه ی آبرو ریزی هستید!)(مامان دوباره اومد سراغم آآآآآآآآ)(الکسا ساکت!) href="http://susawebtools.ir/?p=1" target="_blank" title="سوسا وب تولز">سوسا وب تولز![]()
دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 18:9 :: نويسنده : تیلور
سلام بچه ها.اینم از قسمت اول داستان من هنوز زنده ام... الکس والکسا.بله ه ه ه ه مااااااااامااااااان ن ن ن ن.وسایل تونو جمع کردین.نه مامان من که دارم بازی بن10می کنم.مامان منم دارم...ااااااااااااا.چی شد .صدای جیغ الکسابود.الکس برو ببین خواهرت چشه.باشه رفتم.الکسا الکسا مامان می گه چته.اااااااااا.دوباره صدای جیغ .یکی کمک کنه.مامان الکسا دیوونه شده.تنها چیزی که می دونم همینه.مامان من دیوونه نیستم.خواهش می کنم بیا.باور کن دارم راست می گم یه چیز سفیدی مثل روح ...ااااااااتورو خدا کمکم کنید. خب دوستان بقیه ی داستان برای روز دیگه.داستانش اول خنده داره البته تقریبا بعدش دیگه یکم ترسناک می شه.فعلا خداحافظ... href="http://susawebtools.ir/?p=1" target="_blank" title="سوسا وب تولز">سوسا وب تولز![]()
دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 18:2 :: نويسنده : تیلور
سلام بچه ها.من دارم روی یهداستان کار می کنم که اسمش هست من هنوز زنده ام هر روز یه قسمت شو می نویسم که امیدوارم خوش تون بیاد. فعلا بای... ![]()
دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 17:49 :: نويسنده : تیلور
سلام بچه ها ببخشید مطالبم قدیمی و بد شده بود.هرکی جواب معما رو می دونه تو نظرات جوابشو برام بنویسه... مردی یک گوسفند و مقداری علف و یک گرگ را با قایق به ان طرف رود خانه می خواهد ببرد.قایق فقط گ را دارد.او چگونه این کار را انجام دهد به طوری که هر سه سالم بمانند و اسیبی به هیچ کدام نرسد.گرگ گوسفند را و گوسفند علف را نخورد... href="http://susawebtools.ir/?p=1" target="_blank" title="سوسا وب تولز">سوسا وب تولز![]()
دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 17:36 :: نويسنده : تیلور
![]()
![]() |